کاربران عزیز لطفا به فروم کومه بپیوندید به تالار کومه بپیوندید
قبلا که بچه بودم شاید 5 یا 6 سالم بود رفته بودیم مشهد با خانواده ی پدرم اونجا همه رفته بودن زیارت فقط مامانم پیشم بود که حواسش به من باشه منم دم اون حوضی که تو حرم هست داشتم بازی می کردم هی دورش چرخ می زدم مامانم هی صدام می کرد و می گفت نکن سرت گیج میره می افتی تو آب گوش نکردم گفتم هواسم هست نمی افتم هنوز جملم تمام نشده بود که سرم گیج رفت و با سر افتادم توش و موش آب کشیده شدم که هیچ وقت یادم نمیره
341 سوال
1.1k پاسخ
698 دیدگاه
406 کاربر